Home  |  About Me  |  Contact Me  |  Galleries  |  Weblog
گشت و گذار | زادۀ برج سرطان | همه مطالب Brief In English
در خیال روزهای روشن

 

خانه ام ابری است / یکسره روی زمین ابری ست با آن / از فراز گردنه خُرد و خراب و مست / باد می پیچد / یکسره دنیا خراب از اوست / و حواس من / آی نی زن که تو را آوای نی بُرده ست دور از ره/ کجایی؟ / خانه ام ابری است اما / ابر بارانش گرفته ست / در خیال روزهای روشنم کز دست رفتندم... .*

خانه ام ابری است، ابری که زمستان های سرد می بارد و تمام دشتی را که درگرگ و میش صبحگاه سیاه می نمود، سفیدِ سفید می کند. این خانه، خانه ی علی اسفندیاری-نیما یوشیج- است که پاییز سال 1274 در آن چشم گشود و اکنون در آن آرمیده است. مردمان تهران که قصد دیدار این خانه را در سر می پرورانند، معمولا صبح تا غروب یک روز تعطیل بهاری یا تابستانی را برای دیدن اش صرف می کنند. اما زمستانِ خانه ی پدر شعر نوی فارسی در دل البرز مرکزی هم زیباست. به ویژه اگر آسمان مثل این سال ها قهرش نگرفته باشد و برف تمام دره ی بلده و روستای یوش را سفید پوش کرده باشد.

یوش ، روستایی است از توابع بخش بلده شهرستان نور در استان مازندران. روستایی که زادگاه نیما یوشیج پدر شعر نو فارسی است و به همین علت شهرت یافته‌است. یوش در البرز مرکزی در میانه جاده‌ای آسفالته و شرقی-غربی واقع است که به طول ۱۱۰ کیلومتر و از چهل کیلومتری آمل در جاده هراز تا پل زنگوله در جاده کندوان کشیده شده است. بنابر این از دو راه می توان به یوش رسید. یکی از جاده هراز و دیگری هم کندوان(جاده کرج چالوس). اگر از هراز بروی نزدیک چهل کیلومتری آمل ، در دوراهی به نام دوآب سمت چپ راهی منشعب می شود که با پلی بزرگ و فلزی آغاز شده و اندکی بعد تابلویی که فاصله تا بلده و یوش را نشان می دهد. و اما از جاده انشعابى یوش-بلده در پل زنگوله ی جاده کندوان تا خانه نیما ۵۴ کیلومتر راه است. خانه نیما در پیچ و خم کوچه اى خاکى قرار دارد. خانه را بازسازى کرده اند و مقبره نیما هم در وسط حیاط خانه است. نیما در 12 سالگی یوش را به مقصد تهران ترک کرده، اما گاه به گاه سری به خانه پدریش در یوش می زده تا اینکه در زمستان ١٣٣٨ وقتی به یوش آمده بود، گرفتار سرماخوردگی سختی می شود و او را به تهران می آورند. هوای سرد و راه ناهوار و طولانی، پیرمرد را از پا می اندازد تا اینکه در سیزدهم دی ماه دیده از جهان فرو می بندد. ظاهرا نیما وصیت می کند هرزمان که امکانش بود او را به زادگاه کودکیش آورده و به خاک بسپارند. پس او را موقت در امامزاده عبدالله تهران به خاک می سپارند.34 سال پس از مرگ نیما در سال١٣٧٢ وصیت او عملی می شود و مقبره ی او به یوش و خانه پدریش منتقل می شود. در کنار او "سیروس طاهباز" کسی که سالها بر روی اشعار و زندگی او تحقیق می کرد هم به خاک سپرده شده است و همینطور خواهرش "بهجت الزمان" .

به دیوارهاى گرداگرد حیاط این خانه اعیانی قدیمی عکس هاى نیما که اغلب او را در طبیعت و در حال شکار نشان مى دهد آویخته و آفتاب و باد و باران، رنگ بر آنها باقى نگذاشته است. عکس هاى قدیمى نشان مى دهد که این خانه در آستانه تخریب کامل بوده اما براى بازسازى آن کارهایى انجام شده و در واقع اکنون موزه ی نیما است.

اما یوش یکی از روستا های این ناحیه از البرز است. در گذر از تمام مسیر 110 کیلومتری سیاه بیشه ی کندوان تا سیاه بیشه ی هراز هر جا را که نگاه کنی، تپه، دره و درخت مى بینی و روستاهایى با بام هاى شیروانى، با زمینه سبز در بهار و سفید در زمستان.اگر راهتان از میدان آزادى تهران با خودروی شخصی شروع شده باشد، پس از حدود سه ساعت به گردنه لاوش مى رسید که باد شدیدش خودرو را تکان می دهد. مى گویند با ۳۵۰۰ متر ارتفاع، بلندترین گردنه ایران است که دسترسى جاده اى دارد. تا اینجای راهت کوهنوردی شگفتی است که با خودرو به انجام رسیده است در ادامه راه به سمت یوش و بلده، جاده کوهستانى سرازیر و کم کم با رودخانه هم سطح مى شود. از اینجا به بعد، بار دیگر رو به ارتفاع مى روی تا به یوش مى رسی که شهرتش را از نیما دارد. از شواهد و قرائن موجود قدمت این روستا تا دوره ساسانیان برآورده می‌شود که آتشکده رو ویرانی "کیا داود" منسوب به آن دوران است. ناصرالدین شاه قاجار نیز برای تفریح و شکار در این روستا اقامت داشته است و از این روستا به عنوان مکانی مفرح و خرم نام برده است. اقتصاد روستا از دامداری، باغداری و پرورش زنبور عسل می گذرد و محصولات عمده آن شیر، سرشیر، پنیر، کره، ماست، قره قوروت، گردو، زردآلو، گیلاس، فندق، سیب، آلو، لواشک و عسل است.

از همین جاده ای شرقی غربی که میانه ی آن بلده و یوش واقع شده است فرعی هایی سمت شمال منشعب می شود که یکی از آنها به روستای کجور و دیگری به روستای زیبای کندولوس راه دارد. کجور در منطقه ای بسیار پر برف واقع است و اساسا رفت و آمد در این مسیر های پر پیچ و خم فرعی کوهستانی ملزم به داشتن وسیله ی نقلیه ای مجهز و تجربه هایی این چنین است. در غیر این صورت اواخر بهار زمان بسیار مناسب تری است برای سفر به کوهستان. دیدنی دیگر منطقه جنگل آب پرى است که بر سر راه بلده به نور قرار دارد و به شهر پیوسته است. این بخش از جاده را به همین دلیل جاده آب پرى هم مى گویند و آبشارى به همین نام هم در خود دارد. هر چه به شهر نور نزدیک تر مى شوی، خلوص طبیعت کم تر و تعداد ماشین هایى که در جاده رفت و آمد مى کنند و آدم هایى که براى گردش آمده اند بیشتر مى شود، تمشک هاى کنار جاده آخرین گیاهان این جنگل هستند که در مسیر سفر مى بینید و به زودى به شهر نور وارد مى شوی.

در جنوب این جاده ی شرقی غربی منطقه ی بکر تری است با کوه های بلند و قله های چهار هزار متری که زیستگاه حیوانی است چون خرس قهوه ای که در ایران در دو منطقه البرز مرکزی و زاگرس دیده شده اند.

در برنامه ای یک روزه، آن هم نه در زمستان، البته تنها فرصت دیدار از یوش و بلده را خواهی داشت و نهایت خلاقیت آن است که از غرب بروی و از شرق بازگردی و یا برعکس. در زمستان به دلیل کوتاه بودن روز و قابل پیش بینی نبودن هوا زمان بیشتری لازم است برای اجرای برنامه و در هر صورت پس از دیدار یوش یکی از مسیرهایی که پیشنهاد شد را می توان ادامه داد. ادامه ی راه یوش و بلده به سمت نور خصوصا در فصل گرم سال به دلیل تجربه ی طبیعت کوهستان و جنگل و نهایتا دریا در یک برنامه معمولا جذابیت خود را دارد. و آنچه در همه ی فصل سال در این مسیر یکسان است شعر نیماست که مدام زمزمه می شود و برای هر کس شعری و برای من :

... به وحشت برِ خصم ننهم قدم / نیاید مرا پشت و کوپال، خم / مرا مادر مهربان از خرد / چو می خواست بی باک بار آورد / ز خود دور ساخت /

رها کرد تا یکه تازی کنم / سرافرازم و سرفرازی کنم / نبوده به هنگام طوفن و برف / به سر بر مرا بند و دیوار و سقف / بدین گونه نیز...**

 

*بخشی از شعر "خانه ام ابری است" سروده ی نیما

** بخشی از شعر "شیر" سروده ی نیما

 

Travel to Nima's Home

It’s my itinerary text for Shargh newspaper about Yoush the village that Nima Youshij had born there. Nimā Yushij (November 12, 1896 - January 6, 1960) also called Nimā, born Ali Esfandiāri was a contemporary Persian poet who started the she’r-e no ("new poetry) also known as she’r-e nimaa'i ("Nimaic poetry") trend in Iran. He is considered as the father of modern Persian poetry. He died of pneumonia in Shemiran, in the northern part of Tehran and was buried in his native village of Yush, Nur County, Mazandaran, as he had willed.

نظر(6) | پیوند ثابت یکشنبه 5 دی 1389 - 11:30 عصر
26 December 2010 23:30
Brief In English
بایگانی

جستجو

پربیننده ها
شاهکار روزنامه ایران
نامه ای به یک علی خدابخش
کمبزه
عکاسی هم شغل است مثل سلمونی
آغاز

پیشنهاد
TinEye
LENS
The Big Picture (Boston)
PHOTOS (CBS News)
PHOTOS (TIME)
PhotographyBlog
Superjournalist (Persian)
Stock Photo Agencies List

پیوند ها

Instagram

آمار کاربران
تعداد کاربران حاضر در سایت: 5
Terms Of Use
Copyright @ 2024 Mohammad Ghadamali. All rights reserved.